اعمال روز عرفه
روز نهم روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مَوائد جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده تر و خشمناکترین اوقات خواهد بود و روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام شنید در روز عرفه صداى سائلى را که از مردم سؤ ال مى نمود فرمود به او واى بر تو آیا از غیر خدا سؤ ال مى کنى در این روز و حال آنکه امید مى رود در این روز براى بچّه هاى در شکم آنکه فضل خدا شامل آنها شود و سعید شوند و از براى این روز اعمال چند است اول غسل دوّم زیارت امام حسین علیه السلام که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسى توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش کمتر از کسى که در عرفات باشد نیست بلکه زیاده و مقدّم است و کیفیت زیارت آن حضرت بعد از این در باب زیارات بیاید انشاءالله تعالى سوّم بعد از نماز عصر پیش از آنکه مشغول بخواندن دعاهاى عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالى به گناهان خود تا فایز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده گردد پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که از حُجَج طاهِرِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم روایت شده و آنها زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود لکن ما به مقدارى که این کتاب گنجایش آن را داشته باشد نقل مى کنیم شیخ کفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براى کسى که ضعف پیدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین علیه السلام در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحید و در دویم بعد از حمد قُل یا اَیهَا الْکافِروُنَ بخواند بعد از آن چهار رکعت نماز گذارد در هر رکعت بعد از حمد توحید پنجاه مرتبه بخواند فقیر گوید که این نماز همان نماز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام است که در اعمال روز جمعه گذشت .
تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله در روز عرفه
پس فرموده بخوان این تسبیحات را که مروى از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ
اله است و سید بن طاوُس در اقبال ذکر فرموده :
ذکر صلوات از حضرت صادق علیه السلام
پس مى خوانى دعاى : اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاءَ وَتَهَیاءَ را که در اعمال شب جمعه گذشت پس بخوان دعاء على بن الحسین علیه السلام را که شیخ طوسى در مصباح المتهجّد ذکر فرموده اَللّهُمّ اَنْتَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمینَ مؤ لّف گوید که این دعا چون دعاى در مَوْقِفِ عَرَفات بود بعلاوه هم بسیار طولانى بود ما ذکر ننمودیم و بخوان نیز در این روز با خشوع و رِقّت دعاى آن حضرت که در صحیفه کامله است و آن دعاى چهل و هفتم است و مشتمل است بر جمیع مطالب دنیا و آخرت صَلَواتُ اللّهِ عَلى مُنْشیها
دعاى حضرت حسین علیه السلام در روز عرفه
و از جمله دعاهاى مشهور این روز دعاى حضرت سید الشهداء علیه السلام است بشر و بشیر
پسران غالب اسدى روایت کرده اند که پسین روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بودیم
پس از خیمه خود بیرون آمدند با گروهى از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت
تَذَلُّل و خشوع پس در جانب چپ کوه ایستادند و روى مبارک را بسوى کعبه گردانیدند و
دستها را برابر رو برداشتند مانند مسکینى که طعام طلبد و این دعا را خواندند:
اَخَّرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْیقینَ
تو پس انداخته اى بخواهم و نه تاءخیر آنچه را تو پیش انداخته اى خدایا قرار ده بى نیازى در نفس من و یقین
فى قَلْبى وَالاِخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى
در دلم و اخلاص در کردارم و روشنى در دیده ام و بینایى در
دینى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى وَبَصَرى اَلْوارِثَینِ مِنّى
دینم و مرا از اعضا و جوارحم بهره مند کن و گوش و چشم مرا وارث من گردان (که تا دم مرگ بسلامت باشند)
وَانْصُرْنى عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَاَرِنى فیهِ ثارى وَمَاءرِبى وَاَقِرَّ بِذلِک
و یاریم ده بر آنکس که به من ستم کرده و انتقام گیرى مرا و آرزویم را درباره اش به من بنمایان
عَینى اَللَّهُمَّ اکشِفْ کرْبَتى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَاْغْفِرْ لى خَطیئَتى
و دیده ام را در این باره روشن کن خدایا محنتم را برطرف کن و زشتیهایم بپوشان و خطایم بیامرز
وَاخْسَاءْ شَیطانى وَفُک رِهانى وَاْجَعْلْ لى یا اِلهى الدَّرَجَةَ الْعُلْیا فِى
و شیطان و اهریمنم را از من بران و ذمه ام را از گِرو بِرَهان و قرار ده خدایا براى من درجه والا در
الاْخِرَةِ وَالاُْوْلى اَللّهُمَّ لَک الْحَمْدُ کما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى سَمیعاً
آخرت و در دنیا خدایا حمد تو را است که مرا آفریدى و شنوا
بَصیراً وَلَک الْحَمْدُ کما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى خَلْقاً سَوِیاً رَحْمَةً بى وَقَدْ
و بینا قرارم دادى و ستایش تو را است که مرا آفریدى و از روى مهرى که به من داشتى خلقتم را نیکو آراستى در
کنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیاً رَبِّ بِما بَرَاءْتَنْى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتى رَبِّ بِما
صورتیکه تو از خلقت من بى نیاز بودى پروردگارا به آنطور که مرا پدیدآوردى و در خلقتم اعتدال بکار بردى پروردگارا به آنطور
اَنْشَاءْتَنى فَاَحْسَنْتَ صُورَتى رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَىَّ وَفى نَفْسى
که بوجودم آوردى و صورتم را نیکو کردى پروردگارا به آنطور که به من احسان کردى و
عافَیتَنى رَبِّ بِما کلاَْتَنى وَوَفَّقْتَنى رَبِّ بِما اَنَعْمَتَ عَلَىَّ فَهَدَیتَنى
عافیتم دادى پروردگارا آنچنانکه مرا محافظت کردى و موفقم داشتى پروردگارا آنچنانکه بر من انعام کرده و هدایتم فرمودى
رَبِّ بِما اَوْلَیتَنى وَمِنْ کلِّ خَیرٍ اَعْطَیتَنى رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنى
پروردگارا چنانچه مرا مورد احسان قرار داده و از هر خیرى به من عطا کردى پروردگارا آنچنانکه مرا خوراندى
وَسَقَیتَنى رَبِّ بِما اَغْنَیتَنى وَاَقْنَیتَنى رَبِّ بِما اَعَنْتَنى وَاَعْزَزْتَنى
و نوشاندى پروردگارا آنچنانکه بى نیازم کردى و سرمایه ام دادى پروردگارا آنچنانکه کمکم دادى و عزتم بخشیدى
رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنى مِنْ سِتْرِک الصّافى وَیسَّرْتَ لى مِنْ صُنْعِک
پروردگارا آنچنانکه مرا از خلعت باصفایت پوشاندى و از مصنوعاتت به حد
الْکافى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعِنّى عَلى بَواَّئِقِ الدُّهُورِ
کافى در اختیارم گذاردى (چنانکه این همه انعام به من کردى ) درود فرست بر محمد و آل محمد و کمکم ده بر پیش آمدهاى ناگوار روزگار
وَصُرُوفِ اللَّیالى وَالاْیامِ وَنَجِّنى مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَکرُباتِ
و کشمکشهاى شبها و روزها و از هراسهاى دنیا و اندوههاى
الاْخِرَةِوَاکفِنى شَرَّ ما یعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاْرْضِ اَللّهُمَّ ما اَخافُ
آخرت نجاتم ده و از شر آنچه ستمگران در زمین انجام دهند مرا کفایت فرما خدایا از آنچه مى ترسم
فَاکفِنى وَما اَحْذَرُ فَقِنى وَفى نَفْسى وَدینى فَاحْرُسْنى وَفى سَفَرى
کفایتم کن و از آنچه برحذرم ، نگاهم دار و خودم و دینم را
فَاحْفَظْنى وَفى اَهْلى وَمالى فَاخْلُفْنى وَفیما رَزَقْتَنى فَبارِک لى
حفظ کن و در سفر محافظتم کن و در خانواده و مالم جانشین من باش و در آنچه روزیم کرده اى برکت ده و مرا
وَفى نَفْسى فَذَلِّلْنى وَفى اَعْینِ النّاسِ فَعَظِّمْنى وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ
در پیش خودم خوار کن و در چشم مردم بزرگم کن و از شر جن
وَالاِْنْسِ فَسَلِّمْنى وَبِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى وَبِسَریرَتى فَلا تُخْزِنى
و انس بسلامتم بدار و به گناهان رسوایم مکن و به اندیشه هاى باطنم سرافکنده ام مکن
وَبِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى وَنِعَمَک فَلا تَسْلُبْنى وَاِلى غَیرِک فَلا تَکلْنى
و به کردارم دچارم مساز و نعمتهایت را از من مگیر و بجز خودت به دیگرى واگذارم مکن
اِلهى اِلى مَنْ تَکلُنى اِلى قَریبٍ فَیقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیتَجَهَّمُنى اَمْ
خدایا به که واگذارم مى کنى آیا به خویشاوندى که از من بِبُرَد یا بیگانه اى که مرا از خود دور کند یا به کسانى که
اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیک اَمْرى اَشْکو اِلَیک غُرْبَتى
خوارم شمرند و تویى پروردگار من و زمامدار کار من بسوى تو شکایت آرم از غربت خود
وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکتَهُ اَمْرى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ
و دورى خانه ام و خواریم نزد کسى که زمامدار کار من کردى خدایا پس خشم خود را بر من مبار
غَضَبَک فَاِنْ لَمْ تَکنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا اُبالى سُبْحانَک غَیرَ اَنَّ
و اگر بر من خشم نکرده باشى باکى ندارم - منزهى تو - جز اینکه در عین حال
عافِیتَک اَوْسَعُ لى فَاَسْئَلُک یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِک الَّذى اَشْرَقَتْ لَهُ
عافیت تو وسیعتر است براى من پس از تو خواهم پروردگارا به نور ذاتت که روشن شد بدان
الاْرْضُ وَالسَّمواتُوَکشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ وَصَلَُحَ بِهِ اَمْرُ الاْوَّلینَ
زمین و آسمانها و برطرف شد بدان تاریکیها و اصلاح شد بدان کار اولین
وَالاْخِرینَ اَنْ لا تُمیتَنى عَلى غَضَبِک وَلا تُنْزِلَْ بى سَخَطَک لَک
و آخرین که مرا بر حال غضب خویش نمیرانى و خشمت را بر من نازل مفرمایى
الْعُتْبى لَک الْعُتْبى حَتّى تَرْضى قَبْلَ ذلِک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ
مؤ اخذه و بازخواست حق تو است تا گاهى که پیش از آن راضى شوى معبودى جز تو نیست که پروردگار شهر
الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیتِ الْعَتیقِ الَّذى اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکةَ وَجَعَلْتَهُ
محترم و مشعر الحرام و خانه کعبه اى آن خانه اى که برکت را بدان نازل کردى و آنرا براى
لِلنّاسِ اَمْناً یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ
مردمان خانه امنى قرار دادى اى کسى که از گناهان بزرگ به بردبارى خود درگذرى اى که نعمتها را
بِفَضْلِهِ یا مَنْ اَعْطَى الْجَزیلَ بِکرَمِهِ یا عُدَّتى فى شِدَّتى یا
به فضل خود فراوان گردانى اى که عطایاى شایان را به کرم خود بدهى اى ذخیره ام در سختى اى
صاحِبى فى وَحْدَتى یا غِیاثى فى کرْبَتى یا وَلِیى فى نِعْمَتى یا
رفیق و همدمم در تنهایى اى فریادرس من در گرفتارى اى ولى من در نعمتم اى
اِلهى وَاِلهَ آبائى اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحقَ وَیعْقُوبَ وَرَبَّ
معبود من و معبود پدرانم ابراهیم و اسمعیل و (معبود) اسحاق و یعقوب و پروردگار
جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ وَربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیینَ وَ الِهِ
جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و پروردگار محمد خاتم پیمبران و آل
الْمُنْتَجَبینَ وَمُنْزِلَ التَّوریةِ وَالاِْنْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ
برگزیده اش و فروفرستنده تورات و انجیل و زبور و قرآن و نازل کننده
کهیعَّصَّ وَطه وَیسَّ وَالْقُرآنِ الْحَکیمِ اَنْتَ کهْفى حینَ تُعْیینِى
کهیعص و طه و ((یس و قرآن حکمت آموز)) تویى پناه من هنگامى که درمانده ام کنند
الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاْرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُک
راهها با همه وسعتى که دارند و زمین بر من تنگ گیرد با همه پهناوریش و اگر نبود رحمت تو
لَکنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتى وَلَوْلا سَتْرُک اِیاىَ لَکنْتُ
بطور حتم من هلاک شده بودم و تویى نادیده گیر لغزشم و اگر پرده پوشى تو نبود مسلما
مِنَ الْمَفْضُوحینَ وَاَنْتَ مُؤَیدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْدآئى وَلَوْلا نَصْرُک
من از رسواشدگان بودم و تویى که به یارى خود مرا بر دشمنانم یارى دهى و اگر نبود یارى تو
اِیاىَ لَکنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَةِ
من مغلوب شده بودم اى که مخصوص کرده خود را به بلندى و برترى
فَاَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یعْتَزُّونَ یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُک نیرَ الْمَذَلَّةِ
و دوستانش بوسیله عزت او عزت یابند اى که پادشاهان در برابرش طوق خوارى
عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ یعْلَمُ خائِنَةَ الاْعْینِ وَما
به گردن گذارند و آنها از سَطَوَتَش ترسانند مى داند حرکت (یا خیانت ) چشمها و آنچه را سینه ها
تُخْفِى الصُّدُورُ وَ غَیبَ ما تَاْتى بِهِ الاْزْمِنَةُ وَالدُّهُورُ یا مَنْ لا یعْلَمُ
پنهان کنند و حوادثى که در کمون زمانها و روزگارها است اى که نداند
کیفَ هُوَ اِلاّ هُوَیا مَنْ لا یعْلَمُ ما هُوَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یعْلَمُهُ اِلاّ هُوَ یا
چگونگى او را جز خود او اى که نداند چیست او جز او اى که نداند او را جز خود او
مَنْ کبَسَ الاْرْضَ عَلَى الْمآءِ وَسَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ یا مَنْ لَهُ اَکرَمُ
اى که زمین را بر آب فرو بُردى و هوا را به آسمان بستى اى که گرامى ترین
الاْسْمآءِ یا ذَاالْمَعْرُوفِ الَّذى لا ینْقَطِعُ اَبَداً یا مُقَیضَ الرَّکبِ
نامها از او است اى دارنده احسانى که هرگز قطع نشود اى گمارنده کاروان براى نجات
لِیوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیةِ
یوسف در آن جاى بى آب و علف و بیرون آورنده اش از چاه و رساننده اش به پادشاهى پس از بندگى
مَلِکاً یا رادَّهُ عَلى یعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ
اى که او را برگرداندى به یعقوب پس از آنکه دیدگانش از اندوه سفید شده بود و آکنده از غم بود
کظیمٌ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوى عَنْ اَیوبَ وَمُمْسِک یدَىْ اِبْرهیمَ
اى برطرف کننده سختى و گرفتارى از ایوب و اى نگهدارنده دستهاى ابراهیم
عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کبَرِ سِنِّهِ وَفَنآءِ عُمُرِهِ یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکرِیا
از ذبح پسرش پس از سن پیرى و بسرآمدن عمرش اى که دعاى زکریا را به اجابت رساندى
فَوَهَبَ لَهُ یحْیى وَلَمْ یدَعْهُ فَرْداً وَحیداً یا مَنْ اَخْرَجَ یونُسَ مِنْ
و یحیى را به او بخشیدى و او را تنها و بى کس وامگذاردى اى که بیرون آورد یونس را از
بَطْنِ الْحُوتِ یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنىَّ اِسْرآئی لَ فَاَنْجاهُمْ وَجَعَلَ
شکم ماهى اى که شکافت دریا را براى بنى اسرائیل و (از فرعونیان ) نجاتشان داد
فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ یا مَنْ اَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَینَ
و فرعون و لشکریانش را غرق کرد اى که فرستاد بادها را نوید دهندگانى پیشاپیش
یدَىْ رَحْمَتِهِ یا مَنْ لَمْ یعْجَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ یا مَنِ
آمدن رحمتش اى که شتاب نکند بر (عذاب ) نافرمانان از خلق خود اى که
اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِیاْکلُونَ
نجات بخشید ساحران (فرعون ) را پس از سالها انکار (و کفر) و چنان بودند که متنعّم به نعمتهاى خدا بودند
رِزْقَهُ وَیعْبُدُونَ غَیرَهُ وَقَدْ حاَّدُّوهُ وَناَّدُّوهُ وَکذَّبُوا رُسُلَهُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ
که روزیش را مى خوردند ولى پرستش دیگرى را مى کردند و با خدا دشمنى و ضدیت داشتند و رسولانش را تکذیب مى کردند اى خدا
یا بَدىَُّ یا بَدیعُ لا نِدَّلَک یا دآئِماً لا نَفادَ لَک یا حَیاً حینَ لا حَىَّ یا
اى خدا اى آغازنده اى پدیدآورنده اى که همتا ندارى اى جاویدانى که زوال ندارى اى زنده در آنگاه که زنده اى نبود
مُحْیىَ الْمَوْتى یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ عَلى کلِّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ یا مَنْ قَلَّ لَهُ
اى زنده کن مردگان اى که مراقبت دارى بر هرکس بدانچه انجام داده اى که سپاسگزارى من برایش اندک است
شُکرى فَلَمْ یحْرِمْنى وَعَظُمَتْ خَطیئَتى فَلَمْ یفْضَحْنى وَرَانى عَلَى
ولى محرومم نکند و خطایم بزرگ است ولى رسوایم نکند و مرا بر
الْمَعاصى فَلَمْ یشْهَرْنى یا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى یا مَنْ رَزَقَنى
نافرمانى خویش بیند ولى پرده ام ندرد اى که مرا در کودکى محافظت کردى اى که در بزرگى روزیم دادى
فى کبَرى یا مَنْ اَیادیهِ عِنْدى لا تُحْصى وَنِعَمُهُ لا تُجازى یا مَنْ
اى که اندازه مرحمت هایى که به من کردى بشماره نیاید و نعمتهایش را تلافى ممکن نباشد اى که
عارَضَنى بِالْخَیرِ وَالاِْحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالاِْسائَةِ وَالْعِصْیانِ یا مَنْ
روبرو شد با من به نیکى و احسان ولى من با او به بدى و گناه روبرو شدم اى که
هَدانى لِلاْ یمانِ مِنْ قَبْلِ اَنْ اَعْرِفَ شُکرَ الاِْمْتِنانِ یا مَنْ دَعَوْتُهُ
مرا به ایمان هدایت کرد پیش از آنکه بشناسم طریقه سپاسگزارى نعمتش را اى که خواندمش
مَریضاً فَشَفانى وَعُرْیاناً فَکسانى وَجائِعاً فَاَشْبَعَنى وَعَطْشانَ
در حال بیمارى و او شفایم داد و در برهنگى و او مرا پوشاند و در گرسنگى و او سیرم کرد و در تشنگى
فَاَرْوانى وَذَلیلاً فَاَعَزَّنى وَجاهِلاً فَعَرَّفَنى وَوَحیداً فَکثَّرَنى وَغائِباً
و او سیرابم کرد و در خوارى و او عزتم بخشید و در نادانى و او معرفتم بخشید و در تنهایى و او فزونى جمعیت به من داد
فَرَدَّنى وَمُقِلاًّ فَاَغْنانى وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنى وَغَنِیاً فَلَمْ یسْلُبْنى
و در دورى از وطن و او بازم گرداند و در ندارى و او دارایم کرد و در کمک خواهى و او یاریم داد و در ثروتمندى و او از من سلب نفرمود
وَاَمْسَکتُ عَنْ جَمیعِ ذلِک فَابْتَدَاَنى فَلَک الْحَمْدُ وَالشُّکرُ یا مَنْ
و (هنگامى که ) از همه این خواسته ها دم بستم تو آغاز کردى پس از آن تو است حمد و سپاس اى که
اَقالَ عَثْرَتى وَنَفَّسَ کرْبَتى وَاَجابَ دَعْوَتى وَسَتَرَ عَوْرَتى وَغَفَرَ
لغزشم را نادیده گرفت و گرفتگى را از من دور کرد و دعایم را اجابت فرمود و عیبم را پوشاند و گناهانم را آمرزید
ذُنُوبى وَبَلَّغَنى طَلِبَتى وَنَصَرَنى عَلى عَدُوّى وَاِنْ اَعُدَّ نِعَمَک
و به خواسته ام رسانید و بر دشمنم یارى داد و اگر بخواهم نعمتها
وَمِنَنَک وَکرائِمَ مِنَحِک لا اُحْصیها یا مَوْلاىَ اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ
و عطاها و مراحم بزرگ تو را بشمارم نتوانم اى مولاى من این تویى که منت نهادى و این تویى
الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى
که نعمت دادى این تویى که احسان فرمودى این تویى که نیکى کردى این تویى که فزونى
اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَکمَلْتَ اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذى وَفَّقْتَ اَنْتَ
بخشیدى این تویى که کامل کردى این تویى که روزى دادى این تویى که توفیق دادى این تویى
الَّذى اَعْطَیتَ اَنْتَ الَّذى اَغْنَیتَ اَنْتَ الَّذى اَقْنَیتَ اَنْتَ الَّذى اوَیتَ
که عطا کردى این تویى که بى نیاز کردى این تویى که ثروت بخشیدى این تویى که ماءوى دادى این
اَنْتَ الَّذى کفَیتَ اَنْتَ الَّذى هَدَیتَ اَنْتَ الَّذى عَصَمْتَ اَنْتَ الَّذى
تویى که کفایت کردى این تویى که هدایت کردى این تویى که نگهداشتى این تویى که
سَتَرْتَ اَنْتَ الَّذى غَفَرْتَ اَنْتَ الَّذى اَقَلْتَ اَنْتَ الَّذى مَکنْتَ اَنْتَ
پوشاندى این تویى که آمرزیدى این تویى که نادیده گرفتى این تویى که قدرت و چیرگى دادى این تویى
الَّذى اَعْزَزْتَ اَنْتَ الَّذى اَعَنْتَ اَنْتَ الَّذى عَضَدْتَ اَنْتَ الَّذى
که عزت بخشیدى این تویى که کمک کردى این تویى که پشتیبانى کردى این تویى که
اَیدْتَ اَنْتَ الَّذى نَصَرْتَ اَنْتَ الَّذى شَفَیتَ اَنْتَ الَّذى عافَیتَ اَنْتَ
تاءیید کردى این تویى که یارى کردى این تویى که شفا دادى این تویى که عافیت دادى این تویى
الَّذى اَکرَمْتَ تَبارَکتَ وَتَعالَیتَ فَلَک الْحَمْدُ دآئِماً وَلَک الشُّکرُ
که اکرام کردى بزرگى و برترى از تو است و ستایش همیشه مخصوص تو است و سپاسگزارى دائمى و جاوید
واصِباً اَبَداً ثُمَّ اَنَا یا اِلهىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى اَنَا الَّذى
از آن تواست و اما من اى معبودم کسى هستم که به گناهانم اعتراف دارم پس آنها را بیامرز و این منم که
اَسَاْتُ اَنَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنَاالَّذى هَمَمْتُ اَنَاالَّذى جَهِلْتُ اَنَاالَّذى
بد کردم این منم که خطا کردم این منم که (به بدى ) همت گماشتم این منم که نادانى کردم این منم که
غَفَلْتُ اَنَا الَّذى سَهَوْتُ اَنَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنَا الَّذى تَعَمَّدْتُ اَنَا
غفلت ورزیدم این منم که فراموش کردم این منم که (به غیر یا به خود) اعتماد کردم این منم
الَّذى وَعَدْتُ وَاَنَاالَّذى اَخْلَفْتُ اَنَاالَّذى نَکثْتُ اَنَا الَّذى اَقْرَرْتُ اَنَا
که (به کاربد) تعمّد کردم این منم که وعده دادم واین منم که خلف وعده کردم این منم که پیمان شکنى کردم این منم که به بدى اقرارکردم
الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِک عَلَىَّ وَعِنْدى وَاَبوُءُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى یا
این منم که به نعمت تو بر خود و در پیش خود اعتراف دارم و با گناهانم بسویت بازگشته ام پس آنها را بیامرز اى
مَنْ لا تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وهُوَ الَغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ وَالْمُوَفِّقُ مَنْ
که زیانش نرساند گناهان بندگان و از اطاعت ایشان بى نیازى و تو آنى که هرکس از بندگان
عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ فَلَک الْحَمْدُ اِلهى وَسَیدى
کردار شایسته اى انجام دهد به رحمت خویش توفیقش دهى پس تو را است ستایش اى معبود و آقاى من
اِلهى اَمَرْتَنى فَعَصَیتُک وَنَهَیتَنى فَارْتَکبْتُ نَهْیک فَاَصْبَحْتُ لا ذا
خدایا به من دستور دادى و من نافرمانى کردم و نهى فرمودى ولى من نهى تو را مرتکب شدم و اکنون به حالى افتاده ام که
بَرآءَةٍ لى فَاَعْتَذِرَُ وَلاذا قُوَّةٍ فَاَنْتَصِرَُ فَبِاءَىِّ شَىْءٍ اَسْتَقْبِلُک یا
نه وسیله تبرئه اى دارم که پوزش خواهم و نه نیرویى دارم که بدان یارى گیرم پس به چه وسیله با تو روبرو شوم
مَوْلاىَ اَبِسَمْعى اَمْ بِبَصَرى اَمْ بِلِسانى اَمْ بِیدى اَمْ بِرِجْلى اَلَیسَ
اى مولاى من آیا به گوشم یا به چشمم یا به زبانم یا به دستم یا به پایم آیا
کلُّها نِعَمَک عِندى وَبِکلِّها عَصَیتُک یا مَوْلاىَ فَلَک الْحُجَّةُ وَالسَّبیلُ
همه اینها نعمتهاى تو نیست که در پیش من بود و با همه آنها تو را معصیت کردم اى مولاى من پس تو حجت و راه مؤ اخذه
عَلَىَّ یا مَنْ سَتَرَنى مِنَ الاْباءِ وَالاُْمَّهاتِ اَنْ یزجُرُونى وَمِنَ
بر من دارى اى که مرا پوشاندى از پدران و مادران که مرا از نزد خود برانند و از
الْعَشائِرِ وَالاِْخْوانِ اَنْ یعَیرُونى وَمِنَ السَّلاطینِ اَنْ یعاقِبُونى وَلَوِ
فامیل و برادران که مرا سرزنش کنند و از سلاطین و حکومتها که مرا شکنجه کنند و اگر
اطَّلَعُوا یا مَوْلاىَ عَلى مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنّى اِذاً ما اَنْظَرُونى
آنها مطلع بودند اى مولاى من بر آنچه تو بر آن مطلعى از کار من در آن هنگام مهلتم نمى دادند
وَلَرَفَضُونى وَقَطَعُونى فَها اَنَا ذا یا اِلهى بَینَ یدَیک یا سَیدى
و از خود دورم مى کردند و از من مى بریدند و اینک خدایا این منم که در پیشگاهت ایستاده اى آقاى من
خاضِعٌ ذَلیلٌ حَصیرٌ حَقیرٌ لا ذُو بَرآئَةٍ فَاَعْتَذِرَُ وَلا ذُو قُوَّةٍ فَاَنْتَصِرَ
با حال خضوع و خوارى و درماندگى و کوچکى نه وسیله تبرئه جویى دارم که پوزش طلبم و نه نیرویى که یارى جویم
وَلا حُجَّةٍ فَاَحْتَجَُّ بِها وَلا قائِلٌ لَمْ اَجْتَرِحْ وَلَمْ اَعْمَلْ سُوَّءاً وَما عَسَى
و نه حجت و برهانى که بدان چنگ زنم و نه مى توانم بگویم که گناه نکرده ام و کجا مى تواند انکار - فرضا که انکار کنم
الْجُحُودَ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلاىَ ینْفَعُنى کیفَ وَاَنّى ذلِک وَجَوارِحى
اى مولاى من - سودم بخشد! چگونه ؟ و کجا؟ با اینکه تمام اعضاى من
کلُّها شاهِدَةٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ وَعَلِمْتُ یقیناً غَیرَ ذى شَک اَنَّک
گواهند بر من به آنچه انجام داده و به یقین مى دانم و هیچگونه شک و تردیدى ندارم که تو از کارهاى بزرگ از من
سآئِلى مِنْ عَظایمِ الاُْمُورِ وَاَنَّک الْحَکمُ الْعَدْلُ الَّذى لا تَجُورُ
پرسش خواهى کرد و تویى آن داور عادلى که ستم نکند و همان عدالتت
وَعَدْلُک مُهْلِکى وَمِنْ کلِّ عَدْلِک مَهْرَبى فَاِنْ تُعَذِّبْنى یا اِلهى
مرا هلاک کند و از تمام عدالت تو مى گریزم اگر عذابم کنى خدایا
فَبِذُنُوبى بَعْدَ حُجَّتِک عَلَىَّ وَاِنْ تَعْفُ عَنّى فَبِحِلْمِک وَجُودِک
بواسطه گناهان من است پس از آنکه حجت بر من دارى و اگر از من درگذرى پس به بردبارى و بخشندگى و
وَکرَمِک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ الظّالِمینَ لا اِلهَ اِلاّ
بزرگوارى تو است معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از ستمکارانم معبودى جز تو
اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک
نیست منزهى تو و من از آمرزش خواهانم معبودى جز تو نیست منزهى تو
اِنّى کنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ
و من از یگانه پرستانم معبودى نیست جز تو منزهى تو و من از
الْخاَّئِفینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ الْوَجِلینَ لا اِلهَ اِلاّ
ترسناکانم معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از هراسناکانم معبودى جز تو نیست
اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ الرَّاجینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى
منزهى تو و من از امیدوارانم معبودى نیست جز تو منزهى تو و
کنْتُ مِنَ الرّاغِبینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ لا
من از مشتاقانم معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از تهلیل (لااله الاالله ) گویانم
اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَالسّاَّئِلینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک
معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از خواهندگانم معبودى جز تو نیست منزهى تو
اِنّى کنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنّى کنْتُ مِنَ
و من از تسبیح گویانم معبودى جز تو نیست منزهى تو و من از تکبیر
الْمُکبِّرینَ لااِلهَاِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک رَبّى وَرَبُّ اباَّئِىَ الاْوَّلینَ اَللّهُمَّ
(الله اکبر) گویانم معبودى نیست جز تو منزهى تو پروردگار من و پروردگار پدران پیشین من خدایا
هذا ثَنائى عَلَیک مُمَجِّداً وَاِخْلاصى لِذِکرِک مُوَحِّداً وَاِقْرارى
این است ستایش من بر تو در مقام تمجیدت و این است اخلاص من بذکر در مقام یکتاپرستیت و اقرار من
بِالائِک مُعَدِّداً وَاِنْ کنْتُ مُقِرّاً اَنّى لَمْ اُحْصِها لِکثْرَتِها وَسُبُوغِها
به نعمتهایت در مقام شماره آنها گرچه من اقرار دارم که آنها را نتوانم بشماره درآورم از بسیارى آنها و فراوانى
وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها اِلى حادِثٍ ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنى بِهِ مَعَها مُنْذُ
و آشکارى آنها و پیشى جُستن آنها از زمان پیدایش من که همواره در آن عهد مرا بوسیله آن نعمتها یادآورى مى کردى
خَلَقْتَنى وَبَرَاْتَنى مِنْ اَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الاِْغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ وَکشْفِ
از آن ساعت که مرا آفریدى و خلق کردى از همان ابتداى عمر که از ندارى و فقر مرا به توانگرى درآوردى
الضُّرِّوَتَسْبیبِ الْیسْرِ وَدَفْعِ الْعُسْرِ وَتَفریجِ الْکرْبِ وَالْعافِیةِ فِى
و گرفتاریم برطرف کردى و اسباب آسایش مرا فراهم ساختى و سختى را دفع نموده و اندوه را زدودى و تنم را تندرست و
الْبَدَنِ وَالسَّلامَةِ فِى الدّینِ وَلَوْ رَفَدَنى عَلى قَدْرِ ذِکرِ نِعْمَتِک جَمیعُ
دینم را بسلامت داشتى و اگر یاریم دهند به اندازه اى که نعمتت را ذکر کنم تمام
الْعالَمینَ مِنَ الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ ما قَدَرْتُ وَلاهُمْ عَلى ذلِک
جهانیان از اولین و آخرین نه من قدرت ذکرش را دارم نه آنها منزهى تو
تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیتَ مِنْ رَبٍّ کریمٍ عَظیمٍ رَحیمٍ لا تُحْصى الاَّؤُک وَلا
و برترى از اینکه پروردگارى هستى کریم و بزرگ و مهربان که مهرورزى هایت به شماره درنیاید
یبْلَغُ ثَنآؤُک وَلا تُکافى نَعْمآؤُک صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
و ستایشت به آخر نرسد و نعمتهایت را تلافى نتوان کرد درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاَتْمِمْ عَلَینا نِعَمَک وَاَسْعِدْنا بِطاعَتِک سُبْحانَک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللَّهُمَّ
و کامل گردان بر ما نعمتهایت را و بوسیله اطاعت خویش سعادتمندمان گردان منزهى تو معبودى جز تو نیست خدایا
اِنَّک تُجیبُ الْمُضْطَرَّ وَتَکشِفُ السُّوَّءَوَتُغیثُ الْمَکرُوبَ وَتَشْفِى
تویى که اجابت کنى دعاى درمانده را و برطرف کنى بدى را و فریادرسى کنى از گرفتار و شفا دهى
السَّقیمَ وَتُغْنِى الْفَقیرَ وَتَجْبُرُ الْکسیرَوَتَرْحَمُ الصَّغیرَ وَتُعینُ الْکبیرَ
به بیمار و بى نیاز کنى فقیر را و مرمت کنى شکستگى را و رحم کنى به کودک خردسال و یارى دهى به پیر کهنسال
وَلَیسَ دُونَک ظَهیرٌ وَلا فَوْقَک قَدیرٌ وَاَنْتَ الْعَلِىُّ الْکبیرُ یا مُطْلِقَ
و جز تو پشتیبانى نیست و نه فوق (توانایى ) تو توانایى و تویى والاى بزرگ اى
الْمُکبَّلِ الاْسیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ یا عِصْمَةَ الْخآئِفِ
رهاکننده اسیر در کند و زنجیر اى روزى دهنده کودک خردسال اى پناه شخص ترسانى
الْمُسْتَجیرِ یا مَنْ لا شَریک لَهُ وَلا وَزیرَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ
که پناه جوید اى که شریک و وزیرى براى او نیست درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ وَاَعْطِنى فى هذِهِ الْعَشِیةِ اَفْضَلَ ما اَعْطَیتَ وَاَنَلْتَ اَحَداً مِنْ
محمد و عطا کن به من در این شام بهترین چیزى را که عطا کردى و دادى به یکى از
عِبادِک مِنْ نِعْمَةٍ تُولیها وَ الاَّءٍ تُجَدِّدُه ا وَبَلِیةٍ تَصْرِفُه ا وَکرْبَةٍ
بندگانت چه آن نعمتى باشد که مى بخشى و یا احسانهایى که تازه کنى و بلاهایى که مى گردانى و غم و اندوهى که
تَکشِفُها وَدَعْوَةٍ تَسْمَعُها وَحَسَنَةٍ تَتَقَبَّلُها وَسَیئَةٍ تَتَغَمَّدُها اِنَّک
برطرف کنى و دعایى که اجابت کنى و کار نیکى که بپذیرى و گناهانى که بپوشانى که براستى
لَطیفٌ بِما تَشاَّءُ خَبیرٌ وَعَلى کلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللَّهُمَّ اِنَّک اَقْرَبُ مَنْ
تو بهر چه خواهى دقیق و آگاهى و بر هرچیز توانایى خدایا تو نزدیکترین کسى هستى که
دُعِىَ وَاَسْرَعُ مَنْ اَجابَ وَاَکرَمُ مَنْ عَفى وَاَوْسَعُ مَنْ اَعْطى وَاَسْمَعُ
خوانندت و از هرکس زودتر اجابت کنى و در گذشت از هرکس بزرگوارترى و در عطابخشى عطایت از همه وسیعتر
مَنْ سُئِلَ یا رَحمنَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرحیمَهُما لَیسَ کمِثْلِک مَسْئُولٌ
ودراجابت درخواست ازهمه شنواترى اى بخشاینده دنیا و آخرت و مهربان آن دو براستى کسى که مانند تو از او درخواست شود
وَلا سِواک مَاْمُولٌ دَعَوْتُک فَاَجَبْتَنى وَسَئَلْتُک فَاَعْطَیتَنى وَرَغِبْتُ
نیست و جز تو آرزو شده اى نیست خواندمت و تو اجابت کردى و درخواست کردم و تو عطا کردى و به درگاه تو میل کردم
اِلَیک فَرَحِمْتَنى وَوَثِقْتُ بِک فَنَجَّیتَنى وَفَزِعْتُ اِلَیک فَکفَیتَنى اَللّهُمَّ
و تو مرا مورد مهر خویش قرار دادى و به تو اعتماد کردم و تو نجاتم دادى و به درگاه تو نالیدم و تو کفایتم کردى خدایا
فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک وَنَبِیک وَعَلى الِهِ الطَّیبینَ
درود فرست بر محمد بنده و رسول و پیامبرت و بر آل پاک
الطّاهِرینَ اَجْمَعینَ وَتَمِّمْ لَنا نَعْمآئَک وَهَنِّئْنا عَطآئَک وَاکتُبْنا لَک
و پاکیزه اش همگى و نعمتهاى خود را بر ما کامل گردان و عطایت را بر ما گوارا کن و نام ما را در زمره
شاکرینَ وَلاِلاَّئِک ذ اکرینَ امینَ امینَ رَبَّ الْع الَمینَ اَللّ هُمَّ ی ا مَنْ
سپاسگزارانت بنویس و هم جزء یادکنندگان نعمتهایت آمین آمین اى پروردگار جهانیان خدایا اى که
مَلَک فَقَدَرَوَقَدَرَ فَقَهَرَ وَعُصِىَ فَسَتَرَ وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ یا غایةَ
مالک آمد و توانا، و توانا است و قاهر و نافرمانى شد ولى پوشاند و آمرزشش خواهند و آمرزد اى کمال مطلوب
الطّالِبینَ الرّاغِبینَ وَمُنْتَهى اَمَلِ الرّاجینَ یا مَنْ اَحاطَ بِکلِّ شَىْءٍ
جویندگان مشتاق و منتهاى آرزوى امیدواران اى که دانشش بهر چیز احاطه دارد
عِلْماً وَوَسِعَ الْمُسْتَقیلینَ رَاْفَةً وَرَحْمَةً وَحِلْماً اَللّهُمَّ اِنّا نَتَوَجَّهُ اِلَیک
و راءفت و مهر و بردباریش توبه جویان را فرا گرفته خدایا ما رو به درگاه تو آوریم
فى هذِهِ الْعَشِیةِ الَّتى شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیک وَرَسُولِک
در این شبى که آنرا شرافت و بزرگى دادى بوسیله محمد پیامبرت و فرستاده ات
وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک وَاَمینِک عَلى وَحْیک الْبَشیرِ النَّذیرِ السِّراجِ
و برگزیده ات از آفریدگان و امین تو بر وحیت آن مژده دهنده و ترساننده و آن چراغ
الْمُنیرِ الَّذى اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَى الْمُسْلِمینَ وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ
تابناک آنکه بوسیله اش بر مسلمانان نعمت بخشیدى و رحمت عالمیان قرارش دادى
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کما مُحَمَّدٌ اَهْلٌ لِذلِک مِنْک یا
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه محمد نزد تو شایسته آنست اى خداى
عَظیمُ فَصَلِّ عَلَیهِ وَعَلى الِهِ الْمُنْتَجَبینَ الطَّیبینَ الطّاهِرینَ
بزرگ پس درود فرست بر او و بر آل برگزیده پاک و پاکیزه اش
اَجْمَعینَ وَتَغَمَّدْنا بِعَفْوِک عَنّا فَاِلَیک عَجَّتِ الاْصْواتُ بِصُنُوفِ
همگى و بپوشان ما را به گذشت خود زیرا صداها با انواع مختلف
اللُّغاتِ فَاجْعَلْ لَنَا اَللّهُمَّ فى هذِهِ الْعَشِیةِ نَصیباً مِنْ کلِّ خَیرٍ تَقْسِمُهُ
لغتهاشان (و هرکس به زبانى ناله اش ) بسوى تو بلند است پس اى خدا براى ما قرار ده در این شام بهره اى از هر خیرى که
بَینَ عِبادِک وَنُورٍ تَهْدى بِهِ وَرَحْمَةٍ تَنْشُرُها وَبَرَکةٍ تُنْزِلُها وَعافِیةٍ
میان بندگانت تقسیم فرمایى و نورى که بدان هدایت فرمایى و رحمتى که بگسترى آنرا و برکتى که نازلش کنى و عافیتى
تُجَلِّلُها وَرِزْقٍ تَبْسُطُهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللَّهُمَّ اَقْلِبْنا فى هذَا
که بپوشانى و روزى و رزقى که پهن کنى اى مهربانترین مهربانان خدایا برگردان ما را در این
الْوَقْتِ مُنْجِحینَ مُفْلِحینَ مَبْرُورینَ غانِمینَ وَلاتَجْعَلْنا مِنَ
هنگام پیروزمند و رستگار و پذیرفته و بهره مند و از ناامیدان قرارمان مده و از
الْقانِطینَ وَلا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِک وَلا تَحْرِمْنا ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِک
رحمتت دست خالیمان مفرما و محروممان مکن از آنچه از فضل تو آرزومندیم
وَلا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِک مَحْرُومینَ وَلا لِفَضْلِ ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطآئِک
و جزء محرومان رحمتت قرارمان مده و نه ناامیدمان کن از آن زیادى عطایت که
قانِطینَ وَلا تَرُدَّنا خائِبینَ وَلا مِنْ بابِک مَطْرُودینَ یا اَجْوَدَ
آرزومندیم و ناکام بازِمان مگردان و از درگاهت مطرود و رانده مان مکن اى بخشنده ترین
الاْجْوَدینَ وَاَکرَمَ الاْکرَمینَ اِلَیک اَقْبَلْنا مُوقِنینَ وَلِبَیتِک الْحَرامِ
بخشندگان و کریمترین کریمان ما با یقین به درگاه تو روآوردیم و به آهنگ (زیارت ) خانه محترم تو (کعبه بدینجا)
امّینَ قاصِدینَ فَاَعِنّا عَلى مَناسِکنا وَاَکمِلْ لَنا حَجَّنا وَاعْفُ عَنّا
آمدیم پس کمک ده ما را بر انجام مناسک حج و حجمان را کامل گردان و از ما درگذر
وَعافِنا فَقَدْ مَدَدْنا اِلَیک اَیدِینا فَهِىَ بِذِلَّةِ الاِْعْتِرافِ مَوْسُومَةٌ اَللّهُمَّ
و تندرستمان دار زیرا که ما بسوى تو دو دست (نیاز) دراز کرده ایم و آن دستها چنان است که به خوارى اعتراف به گناه نشاندار شده خدایا
فَاَعْطِنا فى هذِهِ الْعَشِیةِ ما سَئَلْناک وَاکفِنا مَا اسْتَکفَیناک فَلا کافِىَ لَنا
در این شام به ما عطا کن آنچه را از تو خواسته ایم و کفایت کن از ما آنچه را از تو کفایت آنرا خواستیم زیرا کفایت کننده اى
سِواک وَلا رَبَّ لَنا غَیرُک نافِذٌ فینا حُکمُک مُحیطٌ بِنا عِلْمُک عَدْلٌ
جز تو نداریم و پروردگارى غیر از تو براى ما نیست تویى که فرمانت درباره ما نافذ و دانشت به ما احاطه دارد
فینا قَضآؤُک اِقْضِ لَنَا الْخَیرَ وَاجْعَلْنا مِنْ اَهْلِ الْخَیرِ اَللّهُمَّ اَوْجِبْ لَنا
وحکمى که درباره ما فرمایى ازروى عدالت است خدایا خیر و نیکى براى ما مقرر کن و از اهل خیر قرارمان ده خدایا واجب گردان براى ما
بِجُودِک عَظیمَ الاْجْرِ وَکریمَ الذُّخْرِ وَدَوامَ الْیسْرِ وَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا
از آن جودى که دارى پاداشى بزرگ و ذخیره اى گرامى و آسایشى همیشگى و بیامرز گناهان ما را
اَجْمَعینَ وَلا تُهْلِکنا مَعَ الْهالِکینَ وَلا تَصْرِفْ عَنّا رَاْفَتَک وَرَحْمَتَک
همگى و در زمره هلاک شدگان بدست هلاکتمان مسپار و مهر و راءفتت را از ما باز مگردان
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَئَلَک فَاَعْطَیتَهُ
اى مهربانترین مهربانان خدایا قرارمان ده در این وقت از آن کسانى که از تو درخواست کرده و بدیشان عطا فرموده اى
وَشَکرَک فَزِدْتَهُ وَتابَ اِلَیک فَقَبِلْتَهُ وَتَنَصَّلَ اِلَیک مِنْ ذُنُوبِهِ کلِّها
و شکر تو را بجا آورده و تو نعمتت را بر آنها افزون کرده و بسویت بازگشته و تو پذیرفته اى و از گناهان بسوى
فَغَفَرْتَها لَهُ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکرامِ اَللّهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَاقْبَلْ
تو بیرون آمده و تو همه را آمرزیده اى ، اى صاحب جلالت و بزرگوارى خدایا ما را پاکیزه و (در دین ) محکممان گردان
تَضَرُّعَنا یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ یا مَنْ لا یخْفى
وتضرع وزاریمان بپذیر اى بهترین کسى که ازاو درخواست شود واى مهربانترین کسى که از او مِهر خواهند اى که بر او پوشیده نیست
عَلَیهِ اِغْماضُ الْجُفُونِ وَلا لَحْظُ الْعُیونِ وَلا مَا اسْتَقَرَّ فِى الْمَکنُونِ
بهم نهادن پلکهاى چشم و نه بر هم خوردن دیدگان و نه آنچه در مکنون ضمیر مستقر گردیده
وَلا مَا انْطَوَتْ عَلَیهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ اَلا کلُّ ذلِک قَدْ اَحْصاهُ
و نه آنچه در پرده دلها نهفته است آرى تمام آنها را
عِلْمُک وَوَسِعَهُ حِلْمُک سُبْحانَک وَتَعالَیتَ عَمّا یقُولُ الظّالِمُونَ عُلُوّاً
دانش تو شماره کرده و بردباریت همه را در برگرفته است منزهى تو و برترى از آنچه ستمکاران گویند برترى
کبیراً تُسَبِّحُ لَک السَّمواتُ السَّبْعُ وَالاْرَضُونَ وَمَنْ فیهِنَّ وَاِنْ مِنْ
بسیارى ، تنزیه کنند تو را آسمانهاى هفتگانه و زمینها و هرکه در آنها است و چیزى نیست
شَىْءٍ اِلاّیسَبِّحُ بِحَمْدِک فَلَکالْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ یا ذَاالْجَلالِ
جز آنکه به ستایش تو تسبیح کند پس تو را است ستایش و بزرگوارى و بلندى رتبه ، اى صاحب جلالت
وَالاِْکرامِ وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ وَالاْیادِى الْجِسامِ وَاَنْتَ الْجَوادُ
و بزرگوارى و فضل و نعمت بخشى و موهبتهاى بزرگ و تویى بخشنده
الْکریمُ الرَّؤُوفُ الرَّحیمُ اَللَّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِک الْحَلالِ
بزرگوار رؤ وف و مهربان خدایا فراخ گردان بر من از روزى حلال خود
وَعافِنى فى بَدَنى وَدینى وَ امِنْ خَوْفى وَاَعْتِقْ رَقَبَتى مِنَ النّارِ
و عافیتم بخش در تن و هم در دینم و ترسم را امان بخش و از آتش دوزخ آزادم کن
اَللّهُمَّ لا تَمْکرْ بى وَلا تَسْتَدْرِجْنى وَلا تَخْدَعْنى وَادْرَءْ عَنّى شَرَّ
خدایا مرا به مکر خود دچار مساز و در غفلت تدریجى بسوى نابودى مبر و فریبم مده و شرّ
فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ
تبهکاران جن و انس را از من دور کن
پس سر و دیده خود را بسوى آسمان بلند کرد و از دیده هاى مبارکش آب مى ریخت مانند دو مشک و بصداى بلند گفت :یا اَسْمَعَ السّامِعینَ یا
اى شنواترین شنوندگان اى
اَبْصَرَ النّاظِرینَ وَیا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ وَیا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ صَلِّ عَلى
بیناترین بینایان و اى سریعترین حساب رسان و اى مهربانترین مهربانان درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ السّادَةِ الْمَیامینِ وَاَسْئَلُک اَللّهُمَّ حاجَتِىَ الَّتى اِنْ
محمد و آل محمد آن آقایان فرخنده و از تو اى خدا درخواست کنم حاجتم را که اگر آنرا به من
اَعْطَیتَنیها لَمْ یضُرَّنى ما مَنَعْتَنى وَاِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ ینْفَعْنى ما
عطا کنى دیگر هرچه را از من دریغ کنى زیانم نزند و اگر آنرا از من دریغ دارى دیگر سودم ندهد هرچه
اَعْطَیتَنى اَسْئَلُک فَکاک رَقَبَتى مِنَ النّارِ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَک لاشَریک
به من عطا کنى و آن این است که از تو خواهم مرا از آتش دوزخ آزاد گردانى معبودى جز تو نیست یگانه اى که
لَک لَک الْمُلْک وَلَک الْحَمْدُ وَاَنْتَ عَلى کلِّشَىْءٍ قَدیرٌ یا رَبُِّ یا رَبُِّ
شریک ندارى از تو است فرمانروایى و از تو است ستایش و تویى که بر هرچیز توانایى اى پروردگار اى پروردگار
هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود. رشادت های جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها می توان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.
این روزها هنگامی که یادی از دفاع مقدس می شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می دارد. ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه آفرین مفهوم روشن «تعبد در برابر ولایت» را به نمایش گذاشتند و با انگیزه «ادای تکلیف» در پی «مرجع و رهبر» خود سر از پا نشناخته، به جبهه های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی بدیل را ترسیم کردند و به پیروزی بزرگی که حفاظت از وجب به وجب سرزمین اسلامی و صیانت از مکتب و عقیده بود دست یازیدند.
هفته دفاع مقدس یادآور خون های مقدسی است که در پای شجره طوبای انقلاب اسلامی ریخته شد. فرزندان جبهه و شهادت اطاعت را عبادت می بینند. وارثان دفاع مقدس عزت جهاد را با ذلت در خانه نشستن عوض نمی کنند. ایستادگی آنها نشستگان تاریخ را به قیام وا می دارد و این پیام بزرگ دفاع مقدس است.
خدایا، آن سال ها رفتند؛ سال های زلال مهربانی؛ سال های سجود و صعود؛ سال های اوج شهادت و شجاعت مادران شهید؛ سال های سنگرهای سوز و گداز؛ سال های خوش «دوکوهه»؛ سال های بی قراری و انتظار. دریغا که سال های عشق و عطش گذشت!
مردم ایران با برخورداری از رهبری توانا و آگاه، هوشمندانه و با انگیزه های دینی و ملی در مقابل دشمن متجاوز به پاخاست و صحنه های زیبایی از وفاق ملی را به نمایش گذاشت. انگیزه حضور مردم ما دینی، عقیدتی و ملی بود. دفاع ما نبردی صددرصد شرافتمندانه بود و به همین دلیل حاضر نشدیم مقررات انسانی و اسلامی را در این جنگ زیر پا بگذاریم.
چهره ای شاد و نورانی داشت. خوب که نگاهش می کردی می توانستی آثار خستگی را در صورتش ببینی. ولی چشمانش تو را بیشتر مجذوب خود می کرد. لباس خاکی، ساده و تمیزی بر تن داشت. هفده ساله نشان می داد. لاغر و باریک اندام بود و در چهره اش مظلومیتی غریب موج می زد. اصلاً به او نمی آمد که مرد جنگ و جبهه باشد؛ اما نگاهش می گفت: «جبهه بزرگ و کوچک نمی شناسد، عشق می شناسد».
به او می گویم: «چرا به مدرسه نرفتی؟». با اخم نگاهم می کند و جواب می دهد: «جبهه خود مدرسه است؛ آن هم مدرسه عشق و ایثار؛ مدرسه ای که انسان کامل پرورش می دهد». بعد لبخندی می زند. لبخندش سراسر معنا بود. سال ها بعد مادرش عکسش را نشانم داد و گفت: در کربلای پنج کربلایی شد...
دلم برای جبهه تنگ شده؛ روزهایی که خدا نزدیک بود؛ آن روزها که صدای توپ و تفنگ در هم پیچیده بود و نوای یا زهرا و یا حسین شهر را پر کرده بود. دلم برای غروب های شلمچه، موج های خروشان اروند، دوکوهه و حسینیه حاج همت تنگ شده. دلم هوای نماز مسجد جامع خرمشهر کرده. کاش دوباره در زمین صبحگاهی می نشستیم پای دعای «عهد» بچه ها. دلم هوای ایستگاه صلواتی با آن چای همیشه جوش خورده اش کرده. دلم برای همه چیز جبهه و جنگ تنگ شده. از شهر و حصارهای بلندش خسته ام. خدایا دلم تنگ روزهای خدایی است...
پشت هیاهوی شهر، پشت این حجم سیاه بی اعتنایی، پشت این تراکم خودبینی و خودخواهی، پشت این تزویرها و تظاهرها، سنگرهایی بود پر از سجاده های سبز و فرصت های آبی با فرشهایی از آسمان؛ هوایی آکنده از اخلاق و صمیمیت؛ خلوت هایی که پوشیده از آفتاب بود و سرشار از خدا و عشق؛ لبریز از آینه بود و آرامش؛ وقت هایی که می شد زانو به زانوی عشق نشست و با خدا صحبت کرد. ماه ها و سال هایی که دور از خود می توانستی با سر انگشتان دعا حیات را لمس کنی، با تمام دلت در فضای شفاف گل ها بنشینی، شیرینی پرواز را بنوشی و حضور خدا را ادراک کنی. آه آن روزها و آن سال های خوب کجاست؟! شب هایی که همگی شب قدر بود...
زنان ایرانی با انقلاب اسلامی و جنگ حیاتی دوباره یافتند. زنان ایرانی همان مادران، همسران و خواهران کسانی بودند که در صف مقدم جبهه از عقیده و ناموس و سرزمین خویش دفاع می کردند. زنان شجاع ایران اسلامی حماسه آفرینان عرصه های پشتیبانی و امداد جبهه های جنگ و جهاد بودند که نقش خویش را در نهایت تعهد، ایثار و تلاش ایفا کردند و در این میدان سخت و طاقت فرسا نیز موفق و سربلند به در آمدند و افتخاری بر افتخارات خویش افزودند که به جز زنان صدر اسلام نمی توان نمونه ای برای آن نشان داد. حضور در خط مقدم جبهه و جنگ، پرستاری و مداوای مجروحان جنگی، تهیه وسایل رفاهی برای مردان جنگ، و حضور فرهنگی در شهرها از مهم ترین فعالیت های زنان در طول دفاع مقدس بوده است. زنان حماسه های بزرگ آفریدند و دیدگان تاریخ را در بهتی عجیب فرو بردند.
همواره دفاع ملت ها از سرزمین های خویش الهام بخش هنرمندان متعهد و مسئول بوده است. با نگاهی کوتاه به عرصه های مختلف هنری ـ ادبیات، سینما، نقاشی، موسیقی و غیره ـ می توان دریافت که بهترین و برترین آثار متعلق به جنگ های دفاعی و مقدس است. بر این اساس دفاع مقدس ما نیز منبع سرشار و پایان ناپذیری برای خلق آثار هنری برتر و متعهد است. اگر بخواهیم صحنه های به یاد ماندنی جنگ و دفاع مقدس برای تمام نسل ها و عصرها ماندگار بماند باید آن رشادت ها، شهادت ها و جانبازی ها را در قالب های مختلف هنری درآوریم. نسل های بعد باید بدانند که برای حفظ این سرزمین چه عزیزانی جان و مال خویش را در طبق اخلاص نهاده اند و این مهم میسّر نمی شود مگر اینکه درباره جنگ فیلم های برتر، شعرهای پرمحتوا، داستان های پرشور و نقاشی های پرجاذبه ساخته و پرداخته شود.
ایران قبل از انقلاب اسلامی کشوری بود که در تمام مسائل نظامی وابسته به آمریکا و غرب بود. حضور مستشاران نظامی آمریکا در تمام سطوح نیروهای مسلح آشکار بود. اما با وقوع انقلاب اسلامی و اخراج مستشاران نظامی و شروع جنگ تحمیلی، نیروهای نظامی، خود ارکان ارتش و صنایع نظامی را در اختیار گرفتند. نیازهای مختلف جنگ و تحریم شدید تسلیحاتی باعث شد در صنایع نظامی نوآوری های مختلفی بروز کند. این روند بعد از جنگ نیز ادامه یافت. ساخت موشک ها و تانک های پیشرفته و ناوهای کوچک و بزرگ از دستاوردهای مهم صنایع نظامی در طول دوران دفاع مقدس می باشد.
تازه جنگ شروع شده بود. خبرهای سخت و دردناکی از جبهه های جنوب و غرب می رسید. بی دردان مرفه فرار را بر قرار ترجیح می دادند و بار سفر به سوی بهشت خیالی غرب می بستند. پابرهنه گانِ همیشه استوار با کم ترین سلاح و تجهیزاتی در مقابل دشمنِ تا بن دندان مسلح ایستادگی می کردند. آن روز وقتی از مدرسه به خانه آمدم دیدم مادر لباس های سبز پدر را آماده می کند. خواهر کوچکم سعی می کرد پوتین های پدر را تمیز کند. بوی عطر پدر فضای خانه را خوشبو کرده بود. پدر در لباس رزم چه استوار و راست قامت می نمود. او می رفت، مادر آهسته گریه می کرد، خواهرم از پدر سوغاتی می خواست و من به تماشای قدم های استوار او ایستاده بودم. او رفت و از جبهه برایمان سوغات شهادت آورد.
بسیاری از نیروهای حاضر در جبهه ها جوانان بودند. جوانان در قالب نیروهای بسیج حضوری چشم گیر در دفاع مقدس داشته اند. این جوانان از سر کلاس درس و دانشگاه یا کارخانه و مزرعه و اداره برای دفاع از آرمان و سرزمین خود به جبهه ها آمده بودند. جوانان ایران اسلامی با خلق رشادت های فراوان نشان دادند که بهترین جوانان جهانند. الگوی این جوانان، جوانان کربلا بود. ملتی که چنین جوانانی دارد به جاست که بر خود ببالد و به داشتن چنین جوانانی افتخار کند.
رفتند عاشقان خدا از دیار ما | از حد خود گذشت غم بی شمار ما |
دل هایمان به همره این کاروان برفت | در ره بماند دیده امیدوار ما |
یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش | واحسرتا به سر نرسید انتظار ما |
عمری پی وصال دویدیم و عاقبت | اندر فراق سوخت دل داغدار ما |
یاران زقید و بند علایق رها شدند | ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما |
افسوس روزگار شهادت به سر رسید | سوز و گداز و آه و فغان شد نثار ما |
دیگر تمام قافله ها کوچ کرده اند | برجای مانده است تن زخمدار ما |
صمد قاسمپور
قمی در این مراسم گفت: شهدای حج خونین، ۵ ویژگی منحصر به فرد دارند. ممکن است در بعضی ویژگی ها با دیگر شهدا مشترک باشند اما جمع این ۵ خصوصیت فقط در این شهدا نهفته است. ویژگی اول شهدای مکه این است که آنان در مکان امن یعنی در کنار بیت الله الحرام به قتل رسیدند. مکانی که حتی نمی شود در آن حیوانی را کشت یا درختی را برید و یا جنایتکاری را در آنجا مجازات کرد.
وی افزود: دومین ویژگی آنان این است که آنها در ماه حرام به شهادت رسیدند. اگر باز در ماه ذی الحجه نبود انسان اینقدر گداخته نمی شد. در روز ۶ ذی الحجه در اوج ماه حرام و در روز عید قربان این شهیدان به شهادت رسیدند. سوم اینکه این شهیدان در حالی که به خانه خدا به میهمانی رفته بودند به شهادت رسیدند. اگر برای تجارت یا سیاحت رفته بودند باز مسئله تفاوت می کرد.
عضو خبرگان رهبری ادامه داد: ویژگی چهارم این شهیدان این است که آنها مظلومانه به شهادت رسیدند. یعنی اگر جنگ بود و دو گروه با هم می جنگیدند فرق می کرد. آنها در حالی به شهادت رسیدند که هیچ سلاح دفاعی از خود نداشتند و به صورت یک طرفه مورد هجمه قرار گرفتند. از همه طرف محاصره شده بودند و شرطه ها دستور داده بودند در هیچ مکانی بر روی حجاج باز نشود. در یک جمله ۱۴ قرن مظلومیت اهل بیت(ع) در آن ۴ ساعت حج خونین تجسم پیدا کرد.
قمی اظهار داشت: پنجم اینکه این حجاج به دست اسرائیل و امریکا کشته نشدند بلکه به دست عربستانی ها که خود را خادم حرمین شرفین می نامند به شهادت رسیدند. امام(ره) فرمود اگر از صدام بگذریم از آل سعود نمی توانیم بگذریم. اینها به آل الله خیات کردند و نگذارید این روز فراموش شود. مقام معظم رهبری نیز فرمود زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدا ارزشش کمتر از خود شهادت نیست.
وی افزود: بی لیاقتی آل سعود در برقراری امنیت حجاج چه در واقعه ریزش تونل، یا یک روز در ساختمان منا یا یک روز هم در کنار خانه خدا با کشتار حجاجی که مشغول به برائت از مشرکین بودند و امروز هم با افتادن دکل و... خود را نشان داده است. شهادت حجاج ما را در آشکار ساختن چهره پلید آل سعود به جهان کمک کرد و چه ارجی بالاتر از اینکه در خانه خدا به شهادت برسیم؟
در ابتدای این مراسم حسین اسماعیلی دبیرکل جمعیت فرزندان شاهد و ایثارگر نواندیش گفت: حادثه مشکوک افتادن جرثقیل بر روی زائران، حادثه بسیار دردناکی است که امسال در حج رخ داد. گسترش فرهنگ ایثار و شهادت و از خود گذشتگی راه درمان و علاج بیماری های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور است. احیای آرمانهای انقلاب و فرهنگ ایثار و شهادت و مقاومت، و زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کلید موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی و دوام و بقای آن است.
رهبر انقلاب گفتند: صبر همسران جانبازان، ایثارگری واقعی و یک جهاد و حماسه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه
ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) و در آستانه هفته دفاع
مقدس، به مدت دو ساعت و نیم، با جمعی از جانبازان قطع نخاع و جانبازان
بالای هفتاد درصد که همزمان چشمان و یک یا دو عضو بدن خود را از دست داده
اند و همچنین خانواده های آنان، از نزدیک دیدار و در فضایی صمیمی آنان را
مورد تفقد قرار دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از دیدار با جانبازان
و خانواده های آنان در سخنان کوتاهی با اشاره به رنج ها و مشکلات جسمی
جانبازان، اجر آنان را به دلیل این امتحان سخت، مضاعف و رو به افزایش
دانستند و خاطرنشان کردند: جانبازان تابلو و تصویری از دوران ابتلاء بزرگ
ملت ایران در دوران دفاع مقدس هستند و حضور آنان در جامعه، در واقع بیان
حقایقی تاریخی، معرفتی، سیاسی و بین المللی است.
ایشان تأکید کردند:
جانبازان، از یک طرف گویای جنایات قدرتهایی هستند که از صدام حمایت کردند و
از طرف دیگر نشان دهنده عظمت و بزرگواری امام راحل (ره) و انقلابی هستند
که توانست چنین انسانهای والامقامی را تربیت کند و به جبهه ها بفرستد.
رهبر
انقلاب اسلامی صبر همسران جانبازان و تحمل آنها بر رنج و سختی خدمت به
جانبازان را ایثارگری واقعی و یک جهاد و حماسه خواندند و همسران جانبازان و
فرزندان و بستگان آنان را به حفظ این ثروت عظیم معنوی و مراقبت از آن
توصیه کردند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب، حجت الاسلام والمسلمین شهیدی
محلاتی نماینده ولی فقیه و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با بیان
گزارشی از خدمات این بنیاد به ایثارگران و خانوادههای شهدا، گفت: تجلیل از
ایثارگران، تجلیل از حماسه آفرینانی است که الگو شدند و در مقابل زورگویان
بین المللی راه مبارزه را به مجاهدان آموختند.
همچنین سرلشکر جعفری
فرمانده کل سپاه نیز با اشاره به برگزاری دومین کنگره ملی تجلیل از
جانبازان، تاکید کرد: ایثارگرانی که مدال افتخار جانبازی به گردن آویخته
اند، هیچگاه مسئولیت خطیر پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را
تمام شده تلقی نکرده و با حضور در عرصه های مختلف با عزمی راسخ رسالت خود
را انجام میدهند.
سردار یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا که به عنوان سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه تهران سخن می گفت ، با ارائه تحلیلی از شرائط کنونی کشورهای حامی رژیم بعث در جنگ ۸ ساله علیه ملت ایران، گفت: در هشت سال دفاع مقدس تقریبا تمامی جبهه استکبار یعنی آمریکائیها ، شوروی سابق - تعداد زیادی از کشورهای اروپایی و عربی در جبهه متحد حامیان رژیم کافر بعث عراق بودند.
وی ادامه داد: در سال ۱۹۹۰ اتحاد جماهیر شوروی سابق ۱۵ تکه شد و ۱۵ جمهوری مستقل بروز و ظهور پیدا کردند و فدراسیون فعلی روسیه طی ۱۴ سال گذشته، یعنی پس از حمله نظامی آمریکا به افغانستان روابط سیاسی بهتری با ایران دارد و هم اکنون در برخی از مسائل منطقه از جمله سوریه با ایران هماهنگ است.
وی اضافه کرد: در سال ۱۹۹۰ رژیم بعث عراق در حمله نظامی به کویت در کمتر از ۸ ساعت کویت را اشغال نظامی کرد و دولت کویت که میلیاردها دلار به صدام، علیه ایران کمک کرده بود، به مجازات الهی رسید. اما نظام جمهوری اسلامی ایران حمله نظامی به کویت را محکوم کرد و همچنین حمله متحدین به رهبری آمریکا ، به عراق برای بیرون راندنش از کویت را محکوم کرد.
سرلشکر صفوی در ادامه با اشاره به ورود مستقیم آمریکا در جنگ عراق علیه ایران، گفت: آمریکا که صحنه گردان اصلی منطقه غرب آسیا بود، به رژیم بعث عراق کمک های بسیاری کرد و حتی از سالهای ۶۵ به بعد با ورود ناوگان جنگی خود به خلیج فارس و حمله نظامی به سکوهای نفتی ایران و هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران، عملا وارد جنگ با ایران به نفع صدام شد، پس از حادثه مشکوک ۱۱ سپتامبر و حمله به برجهای دو قلو که به احتمال زیاد طراحان اصلی آن موساد و سازمان CIA بودند، به بهانه مبارزه با تروریسم افغانستان را اشغال نظامی کرد و به بهانه دیگری تحت عنوان وجود سلاحهای کشتار جمعی در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد.
وی ادامه داد: آمریکائیها طی ۱۴ سال گذشته در دو جنگ افغانستان و عراق بیش از ۵ هزار کشته و ۱۶ هزار زخمی دادند و میلیاردها دلار از منابع مالی خود هزینه کردند ولی این دو جنگ به نفع ایران رقم خورد و ظالم بزرگتر، ظالم کوچکتری مانند صدام و رژیم بعث عراق را نابود کرد.
وی افزود: آمریکائیها اراده کرده بودند حکومت سکولار و دشمن ایران در عراق را بر مسند امور بنشانند که با هوشیاری مرجعیت عراق و مردم هوشمند عراق، حکومتی پارلمانی و اسلامی و دوست ایران ، با اکثریت شیعیان در پارلمان عراق و نخست وزیری شیعی سکان اداره کشور را در اختیار دارد.
مشاور عالی مقام معظم رهبری با اشاره به درخواست دولت عراق از ایران ، در مبارزه با گروه تروریستی تکفیری داعش گفت: ایران به درخواست دولت عراق بیشترین سهم را در مبارزه با داعش در عراق دارد و ائتلاف آمریکایی نه تنها کمکی نکرده است ، بلکه در برخی از جاها به کمک داعش و سایر تروریستها آمده است.
سرلشکر صفوی در ادامه با اشاره به نقش پادشاه سعودی در کمک مالی به رژیم بعث عراق گفت: پادشاهی سعودی که میلیاردها دلار به صدام کمک کرد هم اکنون درگیر یک جنگ نیابتی و حمله نظامی وحشیانه و ظالمانه ، با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی به مردم یمن شده است که سرانجام آن جز شکست و خواری برای سعودی های نخواهد بود.
صفوی با اشاره به حمایت های دولت حافظ اسد در هشت سال دفاع مقدس از جمهوری اسلامی ایران، گفت: دولت مرحوم حافظ اسد سوریه در هشت سال دفاع مقدس از نظر سیاسی و تبلیغاتی دوست ایران بود و این روابط دوستانه در زمان فرزندش ، بشار اسد ادامه پیدا کرد، اگر چه سیاستهای آمریکا و صهیونیستها و برخی از کشورهای عربی طی پنج سال گذشته با اعزام هزاران تروریست اجاره ای به سوریه برای ساقط کردن دولت سوریه که محور مقاومت در برابر صهیونیست ها می باشد ، سوریه را دچار بحران کرده است.
وی اضافه کرد: البته جمهوری اسلامی ایران ، روسیه و حزب الله لبنان از دولت و ملت سوریه حمایت سیاسی می کنند و مشاوره نظامی به محور مقاومت می دهند.
وی با اشاره به نقش رژیم صهیونیستی در حمله نظامی عراق به ایران و سایر مسائل منطقه ای گفت: در حقیقت صدام و حامیان غربی او بزرگترین خدمت را به رژیم صهیونیستی کردند ، چرا که منابع انسانی و اقتصادی ایران و عراق که می توانست برای آزادی قدس شریف و کمک به مردم مظلوم فلسطین بکار گرفته شود ، به نفع امنیت این رژیم جنایتکار و کودک کش که هم اکنون نیز در مسجد الاقصی دست به جنایت دیگری زده است، استفاده شد.
دستیار مقام معظم رهبری در بخش دیگری از سخنان خود به تشریح دستاوردهای دفاع مقدس پرداخت و تشکیل مقاومت اسلامی لبنان را از دستاوردهای دفاع مقدس خواند و با اشاره به اضمحلال رژیم صهیونیستی گفت: این حقیقتی است که رژیم صهیونیستی به سمت اضمحلال می رود و با توجه به سخن حکیمانه حضرت امام خامنه ای این رژیم ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.
وی ادامه داد: هم اکنون قدرت و هیبت آمریکا در مقیاس جهانی و منطقه ای شکسته است و دیگر آمریکائیها ابر قدرت جهانی نیستند و ایجاد نظم نوین جهانی که آمریکائیها برای قرن بیست و یکم دنبال می کردند به بی نظمی نوین جهانی ، خصوصا در منطقه غرب آسیا تبدیل شده است.
وی اضافه کرد: آمریکائیها طی دو دهه گذشته باعث ناامنی و ناآرامی و تنش و بحران در کشورهای پاکستان و افغانستان و کشورهای عربی منطقه شده اند و راه اندازی جریانهای تکفیری و تروریستی در منطقه و حمله نظامی به یمن را بایستی در سیاستهای غلط آمریکا دنبال کرد.
دستیار و مشاور عالی مقام معظم رهبری با اشاره به ماهیت سیاستهای آمریکا گفت: واقعیت آن است که سرشت و ماهیت اعمال قدرت و اراده آمریکائیها بر مبنای زور و جنگ طلبی و منفعت طلبی شرکتهای سازنده سلاح های مخرب استوار است بطوریکه طی ده سال گذشته بیش از یکصد میلیارد دلار سلاح به کشورهای جنوبی خلیج فارس فروخته شده است.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی و با رهبری خردمندانه و حکیمانه حضرت امام خامنه ای و هوشیاری ملت ایران ، امروز کشوری قدرتمند ، امن و پیشرفته شده است و نیروهای مسلح و مقتدر ایران نبوغ و توانمندی و قابلیت های دفاعی و هجومی خود را آنچنان توسعه داده اند که غیر قابل تصور برای دشمنان می باشند.
وی اضافه کرد: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اراده و فکر و تجهیزات خود را متناسب با ماهیت جنگ های آینده طراحی کرده اند و برای پاسخگویی به تهدیدات احتمالی در گستره های دور دست و فراتر از مرزهای زمینی و هوایی و دریایی آماده کرده اند.
وی با اشاره به تغییر رهیافت دشمن در مقابله با انقلاب اسلامی گفت: اگر چه رهیافت دشمنان در مقابله با انقلاب اسلامی ایران تغییر کرده است و آنها در صدد نفوذ و تاثیر گذاری سیاسی و فرهنگی در کشور و استحاله انقلاب و انحراف آن از مسیر نورانی حضرت امام هستند، اما با رهبری خردمندانه ولایت فقیه و هوشیاری، ملت ایران بار دیگر آنها را در جبهه دیگری با شکست مواجه خواهد ساخت.
سردار صفوی تاکید کرد: شما ملت حماسه ساز و عاشورایی و دلدادگان مکتب حسینی و مهدوی، آرزوی دشمنان برای نفوذ در ارکان سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی کشور را به خاک سپرده و دفن و هر اراده و توطئه ای را که بخواهد عزت ملی و امنیت ملی کشورمان را در مقابل قدرت های بزرک به خطر بیندازد به فضل الهی خنثی خواهیم کرد.
وی تصریح کرد: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اراده و فکر و تجهیزات خود را متناسب با ماهیت جنگ های آینده طراحی کرده اند و برای پاسخگویی به تهدیدات احتمالی در گستره های دور دست و فراتر از مرزهای زمینی و هوایی و دریایی آماده کرده اند.